آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 71

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 167
باردید دیروز : 424
بازدید هفته : 995
بازدید ماه : 4245
بازدید سال : 224398
بازدید کلی : 549096
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 15 ارديبهشت 1391
نظرات

درباره نيروهای بنيادی طبيعت ايراد کرد . او از گرانش آغاز کرد . البته همه ما پيش از اين درباره گرانش چيزهايی شنيده بوديم . سپس او ادامه داد و گفت (( الکتريسته )) ، نيرويی وجود دارد که آن را الکتـريسته مـی نامند ، اما اين نيرو در روستای جانگ ما وجود ندارد ، و در شهـر مرکزی لاهور ،100مايلی شرق ما موجود است " . او به تازگی مطالبی درباره نيرويی هسته ای شنيده بود و مـی گفت "فقط در اروپا وجود دارد" . اين خاطره نشان دهنده چيزهايی بود که در کشورهای در حال توسعه آموخته می شد .

چهارده ساله بودم که در بورس کالج دولتی لاهور ،با بالاترين نمره ای که سابقه نداشت پذيرفته شدم . به ياد دارم که وقتی از لاهور به روستای خود بازگشتم همه مردم به استقبالم آمده بودند در حدود شانزده سالگی نخستين تحقيقم را نوشتم . که اين تحقيق در نشريه رياضی منتشر شد . اما در واقع تا زمانی که به دانشگاه کمبريج نرفتم به طور جدی به کار تحقيق نپرداختم .

فـرصت بسيار خوبی نصيبم شد که بورسيه گرفتم و به کمبريج رفتم به دليل جنگ امتحان های شهرداری مرکزی هند معلق شد و سه وزير پنجاب سرمايه های پولی را به جنـگ اختصاص داد اما بخشـی از آن باقـی مانـد و پنج بورسيـه بـرای تحصيـل درخارج تعيين شـد در سـال 1946 سعی کردم تا در يک کشتی کوچک پر از خانواده های انگليسی ،که قصد داشتند هند را پيش از استقلال ، ترک کنند ،جايی پيدا کنم . اگر آن سال نرفته بودم ،نمی توانستم به کمبريج راه يابم سال بعد، هند و پاکستان از هم جدا شدند و بورسيه برداشته شد . در کمبريج نفر اول دوره دو ساله رياضيات شدم .

در حالی که هنوز يک سال ديگر از بورسيه ام باقی بود و ترديد داشتم امتحان سه ساله رياضيات عالی را انتخاب کنم يا امتحان فيزيک بدهم . بر اساس راهنمايی مشاورم آقای فرد هويل که گفت " اگر بخواهی فيزيکدان شوی ،حتی فيزيکدان نظری ،بايد دوره تجربی کونديش را بگذرانی . در غير اين صورت کسی تو را به عنوان يک فيزيکدان تجربی نمی شناسد . من به آزمايشگاه کونديش که در آن جا رادفورد آزمايش های خود را بر روی ساختار اتم انجام داده بود ،پيوستم .

کونديش آزمايشگاه برجسته ای برای کارهای آزمانشگاهی و مرکزی برای فيزيکدانان سراسر جهان بود . اگر چه من در کارکردن با وسايل آزمايشگاهی کم طاقت بودم . اما برای آن که شما آزمايشگر قابلی باشيد شما بايد نسبت به کارهايی که تحت کنترل شما نيستند ،صبور باشيد . فکر می کنم که نظريه پرداز هم بايد از همين صبر و حوصله برخوردار باشد . البته صبوری او به عواملی چون خلاقيت، استنباط و علاقه او بستگی دارد .

نخستين آزمايشی را که خواستم انجام دهم تعيين تفاوت طول موج دو خط D سديم بود ،که در طيف سديم بسيار مشخص هستند . من گمان می کردم که اگر بر روی کاغذ نمودار خط راستی رسم کنم سپس آن خط را محدود کرده و جدا سازم مقدار لازمی که می خواستم اندازه گيری کنم بدست می آمد از نظر رياضی خط راست با دو نقطه مشخص می شود و اگر شما يک نقطه ديگری را مشخص کنيد از نظر رياضی کافی است ،زيرا سه نقطه روی آن خط داريد ،دو نقطه برای مشخص کردن خط راست و نقطه سوم برای اطمينان است سه روز طول کشيد تا تجهيزات را آماده کردم . پس از سه بار خواندن آنها را علامتگذاری کردم . آن روزها علامتگذاری از کارهای آزمايشی در کلاس ،به عنوان امتحان پايانی به حساب می آمد . آقای دنيس ويل کين سوی يکی از افرادی بود که کار تجربی ما را نظارت می کرد و من گزارش کارم را به او دادم . او به خط راستی که من کشيده بودم نگاه کرد و گفت "سابقه تحصيلات شما چيست"؟ من گفتم "رياضيات" او گفت اوه ، منم همين فکر را کردم . تو بايد به جای آن که سه بار خط خوانی کنی بايد هزار بار اين کار را می کردی و از اين هـزار بار خـواندن يک خط راست تـرسيم می کردی . از آن روز به بعـد من کارم را رها کـردم و نمی خواستم به کارم برگردم و بسيار سعی کردم که در باقيمانده سال از دنيس ويل کين سون دوری کنم . من هنوز نتايجی که از آزمايش سال 1949 به دست آوردم را به خاطر می آورم . من به نتايجی که در تابلوی اعلانات کونديش زده شده بود ،توجه می کردم که ويل کين سون درست پشت سرم ظاهر شد . او نگاهی به من کرد و گفت :"اين چه واحد درسی بود که تو انتخاب کردي؟" و من با خيلی بی تفاوتی گفتم: "من بهترين نمره را در اين درس گرفتم" . او يک چرخ کاملی روی پاشنه پايش يعنی تقريبا" º 360 چرخيد و گفت : همين نشان می دهد که قضاوت تو در مورد مردم چقدر اشتباه است .

در سال 1951 به لاهور برگشتم و در دانشگاه آنجا شروع به تدريس کردم . اما چون تنها فيزيکدان آن جا بودم کاملا" منزوی شدم . در آنجا بدست آوردن نشريات و ارتباط با موضوع های مورد نظرم بسيار سخت بود . به اين دليل من مجبور شدم کشورم را ترک کنم تا فيزيکدان باقی بمانم نداشتن ارتباط ميان دانشمندان کشورهای در حال توسعه بدترين نوع مصيبتی است که با آن روبرو هستند . دانشمندان اين کشورها نسبت به کشورهای ثروتمند تر از سرمايه و فرصتهای کافی بهره مند نيستند . در اين کشورها هيچ گروه يا جماعتی که دارای فکر و کار مشترک در يک زمينه مشابه باشند وجود ندارد .

به همين دليل بود که در سال 1964 من سعی کردم دانشمندان را در مرکز بين المللی فيزيک نظری که در تريست تاسيس کردم گرد هم آورم . اين مرکز تسهيلاتی را برای دانشمندان فراهم کرده است بطوری که بتوانند مدت طولانی در کشور خود بمانند اما تنها برای حدود سه ماه حدود به منظورادامه تحقيقاتشان به اين مرکز مراجعه کنند . آنها ها به ديدن دانشمندانی می آيند که روی موضوع مشابه کار ميکنند و در آن جا ديدگاه تازه ای می يابند و به کشور خود باز ميگردند و در واقع نماينده ای می شوند که چهره تازه از دانش و فناوری را در کشور خود معرفی کنند .

درسال 1954 به کمبريج برگشتم و به عنوان دانشيار عضو کالج سنت جان شدم . سه سال بعد استادی کالج سلطنتی لندن را پذيرفتم . درهمان جا بهترين گروه فيزيک نظری جهان را تاسيس کردم .

اوج موفقيت من درکار در رشته فيـزيک در سال 1979 بود که با مشارکت شلـدن گلاشـو و استـون و ينبـرگ جايـزه نـوبل فيزيک را دريافت کردم اين جايزه به خاطر ايجاد وحـدت بين الکترو مغناطيس و نيروی هسته ای ضعيف در نظريه "الکتـرو ضعيف" اهـدا شد ( الکتـرو ضعيف واژه ای است که در سال 1978 ابداع کردم ) . اين نظريه يکی از دستاوردهای مهم علم فيزيک در قرن بيستم بود . اين نظريه با انجام آزمايشهای تجربی بايد به اثبات می رسيد مهمترين نتيجه ای که به آن رسيـديم وجـود ذرات پ� �انرژی جديد بود . برای امتحان اين نظريه ناچار بوديم که فيزيکدان های تجربی را که شتاب دهنده های بزرگ ذرات کار می کردند قانع کنيم تا وسايل جديدی بسازند: در اصل برای توليد شرايطی شبيه آن چه در چند لحظه اول پيدايش جهان ،وجود داشتـه است . در سال 1983 تائيـد نهايـی نظـريه با کشف پيشگويی ذره ها _ مرکـز بـردار واسطـه- بدست آمد . ذره های فرضی که1 W ، W ¯ و Z º ناميده شدند در چند لحظه کوتاه در شرايط کيهانی شتاب دهنده سرن ديده شدند . اين پديده موقتی کافی بود که نشان دهد نظريه وحدت ، طبيعت بنيادی ماده را نشان می دهد . در سال 1984اين تائيديه تجربی منجر به اعطای جايزه نوبل برای کارلو روبينا و سيمون وان درمير شد .

من پيش از اين درباره مشکلات فعاليتهای علمی درکشورهای در حال توسعه گفته بودم .

می خواهم با يک تقاضا اين موضوع را به پايان برسانم . سرمايه ای که در کشورهای در حال توسعه برای علوم اختصاص داده شده بسيار ناچيز است و مجامع علمی آنها از حد لازم بسيار کمترند .

کشورهای در حال توسعه بايد بدانند که مردان و زنان دانشمند سرمايه های گرانبهايی هستند . آنها بايد فرصتها و مسئوليتهايی را برای پيشرفتهای علمی و فنی کشورها يشان ،در نظر بگيرند . همان تعداد کمی هم که وجود دارند بدون استفاده مانده اند . هدف اين کشورها بايد آن باشد که تعداد دانشمندان خود را افزايش دهند زيرا دنيا به دو قسمت تقسيم شده است . قسمتی که از دانش و فناوری برخوردارند و قسمت ديگر که از آن بی بهره اند و نقشی در تعادل ندارند . وظيفه ما آن است که اين بی عدالتی را جبران کنيم .

 اين مقاله از مصاحبه های انجام شده عبدالسلام و سخنانی که عمدتا" از اوست،جمع آوری شده است . ما فکر می کنيم که همين مقدار برای فهم خواننده در مورد انگيزه ايجاد مرکز بين المللی فيزيکInternational Centre  for Theo retical Physics  نظری کافی است .

منبع:http://www.jazirehdanesh.com


تعداد بازدید از این مطلب: 619
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود